به سوی نور

زن، با یک دستش گهواره و با دست دیگرش جهان را تکان میدهد

به سوی نور

زن، با یک دستش گهواره و با دست دیگرش جهان را تکان میدهد

به سوی نور
آخرین نظرات

به نام خداوند متعال

برای ورود به بحث تربیت فرزند بهتره اول بدونیم تربیت چیست؟

تربیت، فراهم کردن زمینه برای رشد استعدادها در جهت رسیدن به هدف آفرینش است.

پس در راهکارهای تربیتی باید به سه عنصر توجه داشت:

1)هدف آفرینش

2)استعدادها(فطرت)

3)شیوه فراهم کردن زمینه برای رشد استعدادها در جهت رسیدن به هدف.

که ان شاء الله ما به دنبال بیان نکته سوم در مباحثمون هستیم...

.........................................................................................................

سیستم تربیت مثل خیلی از سیستم ها ی دیگر شامل مجموعه ای از اجزای به هم پیوسته و مرتبطه که هرکدام برای رسیدن به هدف خاصی وظیفه مشخصی ایفا میکنند. و مسلما مثل هر سیستمی اختلال در کار هرجزء به معنای به هم ریختن سیستم و باز موندن از هدفه...

مثلا سیستم اتومبیل رو درنظر بگیرید:

اتومبیل از اجزایی مثل تولیدکننده برق،سوخت رسان،خنک کننده،سیلندر و... تشکیل شده.

وقتی استارت زده میشه برق تولید شده به سر شمع ها هدایت شده و از طرفی سوخت رسان وارد عمل میشود و سوخت را به سیلند می رساند و طی عملیاتی شمع ها جرقه میزند و انفجاری رخ داده و حرکت به پیستون و میلنگ و ... منتقل میشود و درنهایت اتومبیل به هدف خود یعنی حرکت میرسد.در این بین به خاطر حرارت زیادی که تولید میشود سیستم خنک کننده وارد عمل شده و اجازه نمی دهد این حرارت به قسمت هایی مثل موتور آسیب بزند. حالا درنظر بگیرید خنک کننده به موقع کارخود را انجام ندهد،چه اتفاقی می افتد؟

موتور در اثر حرارت زیاد می سوزد!! و حرکت بی حرکت!

اینجاست که میشه نتیجه گرفت وقتی همه اجزا کار خودشون رو درست انجام بدهند اما یک قسمت به موقع عمل نکند،کار به موقع سایر اجزاء به ضرر سیستم تمام شده و هدف رو دچار اختلال میکنه.

حالا برگردیم سر بحث تربیت.

  • به سوی نور

به نام خداوندی که اثر تنها از آن اوست...


یادم نیست اولین بار کی و کجا بود که این روایت رو شنیدم یا خوندم :

قال رسول الله: «الوَلَدُ سَیدٌ سَبعَ سِنینَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنینَ وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنینَ. فَإن رَضیتَ خَلائِقَهُ لإحدی وَ عِشرینَ وَ إِلاّ فَاضرِبْ عَلی جَنبِهِ فَقَد أعذَرتَ إلی اللَّهِ تَعالی»

پیامبر اکرم فرمودند: "فرزند، هفت سال مولی، هفت سال بنده، و هفت سال وزیر است. پس اگر در سال بیست و یکم روحیات او مورد رضایت تو بود، شکر خدای نما و الاّ واگذار، که در پیشگاه خدا معذوری."1

فقط یادمه همیشه برام سوال بود این مراحل چطور اجرایی میشه،خیلی هم دنبال کتاب و منابع مرتبط بودم تا بفهم، اما متاسفانه هرچی میگشتم کمتر دستگیرم میشد. یا بهتر بگم اونجوری که باید نمی فهمیدم. بعد از ازدواج این مسئله بیشتر دغدغه ام شد،تا جایی که هرجا تونستم سر زدم،کتابفروشی ها،حوزه های علمیه و اساتید... اما باز هم کمبود رو حس میکردم. آخرین تلاشم مربوط به چند ماه پیش،حدودای اردیبهشت بود که توی ازدواج دانشجویی مشهد انجام دادم. اونجا با یکی از مشاورانی که معرفی کرده بودن،صحبت کردم اما باز هم چیزی عایدم نشد. ازشون میخواستم منبعی معرفی کنند تا درباره تربیت فرزند بیشتر بدونم اما جواب این بود که از خودسازی شروع کنید...

این آخرین تلاش باعث شده بود باور کنم منبع درست و حسابی و جامعی وجود نداره و واقعا باید بیخیال مطالعه شد و فقط با توکل بر خدا پیش رفت.

تا اینکه دو ماه پیش لطف خدا شامل حالم شد (شایدم همون توکله جواب داد) و با کتابی آشنا شدم که سبک نوشتن نویسنده و منطقی که پشت حرف هاش بود جذبم کرد! بعد از اون به سراغ بقیه کتاب هاش رفتم و درنهایت به کتاب هایی رسیدم که میشه گفت توانست به بخش قابل توجهی از دغدغه هام جواب بده و آرومم کنه. خواندن این کتاب ها همان و اشتیاق برای گفتن و آگاه کردن دیگران همان!

شروع دوباره این وبلاگ هم به واسطه ی همین اشتیاق بود و هست.

و اما بحث اصلی یعنی تربیت فرزند که هم شیرینه و هم سخت! ...

  • به سوی نور

سلام

لطفا به این سوالات پاسخ دهید:


1)چه تعداد کتاب با موضوع مهارت های انتخاب همسر مطالعه کرده اید؟ (اگر متاهل هستید قبل از ازدواج چه مطالعاتی داشتید و اگر مجرد هستید،اکنون چه کتبی خوانده اید؟) لطفا نام ببرید.

2)چه تعداد کتاب با موضوع مهارت های زندگی مشترک مطالعه کرده اید؟ نام ببرید.

3)چه تعداد کتاب با موضوع تربیت فرزند مطالعه کرده اید؟ نام ببرید.


4)حدودا چند ساعت سخنرانی در مورد انتخاب همسر گوش داده اید؟ (رادیویی و تلویزیونی) لطفا نام برنامه یا سخنران را ذکر کنید.

5)حدودا چند ساعت سخنرانی در مورد زندگی مشترک گوش داده اید؟ لطفا نام برنامه یا سخنران را ذکر کنید.

6)حدودا چند ساعت سخنرانی در مورد تربیت فرزند گوش داده اید؟ لطفا نام برنامه یا سخنران را ذکر کنید.


7)درصورت نداشتن مطالعه یا کم مطالعه بودن در هرکدام از بخش ها، لطفا دلیل خود را بنویسید.

8)آیا از میزان مطالعه ی خود راضی هستید یا خیر؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پ ن : پیشاپیش از همکاری شما متشکرم.

در صورتی که نمی خواهید نام واقعی خود را بنویسید با نام مستعار نظر بگذارید.

پاسخ به این سوالات از دو جهت اهمیت دارد:

اول: آشنا شدن سایر مخاطبان با کتبی که از سوی شما معرفی میشود و می تواند برایشان سودمند باشد.

دوم: کمک به ارائه بهتر مطالب بعدی این وبلاگ.


  • به سوی نور

به نام آفریننده مهربان

قبل از شروع مطلب،از مخاطبین و دوستان عزیز بابت تاخیر در نوشتن عذرخواهی می کنم. معمولا اعتقادم در نوشتن اینه که برای نوشتن مطلب مفید و پربار باید نویسنده به قدری در حیطه مربوطه مطالعه داشته باشه که به قولی سر ریز کنه! یعنی برای نوشتن باید بی تاب بشه وگرنه مطلب نابی از آب درنمیاد!


و اما طرح مسئله:

در اطراف همه ی ما پدر و مادران زیادی هستند که یک یا دو فرزند دارند و متاسفانه به همین یکی دوتاهم به قدر کافی و لازم رسیدگی نمی کنند.

اجازه بدید نمونه ای بیارم که خود شما حدیث مفصلش رو بخونید...: 


چند روز پیش رفته بودم یکی از مراکز فرهنگی شهر،که کارکنانش مذهبی هستند. مسئول خواهران اونجا درس حوزه خونده بود و شاید هنوز هم طلبه باشد. موقع نماز ظهر بود که رسیدم،بنابراین توی اتاق کناری ایستادم به نماز. آخرای نمازم بود که صدای شیرین زبونی دختر بچه ای توجهم رو جلب کرد و متوجه شدم دختر همون خانم مسئول هست.

بعد از نماز مشتاقانه به اتاق اصلی رفتم تا اون بامزه ی کوچولو رو ببینم. با اولین سلامی که بهش کردم،منو خاله صدا کرد و باهام رفیق شد! حرف زدنش خیلی بامزه بود،درست مثل همه بچه ها تو سن چهار پنج سالگی.

کارم توی اون مرکز تموم شده بود ولی به خاطر اون فسقلی یکم بیشتر موندم و باهاش حرف زدم. به نظر من اون بچه نه اذیت میکرد و نه خرابکاری،اما تعجب کردم وقتی مامانش گاهی باهاش تندی میکرد و حتی بهش گفت: بیا برات بازی بریزم رو گوشی تا از دستت راحت بشم!!

درواقع تعجب که چه عرض کنم،داشتم شاخ در میاوردم! فکر نمی کردم طلبه ها زیاد با بازیهای کامپیوتری و موبایلی میونه خوبی داشته باشن! از این گذشته فکر نمی کردم یک مادر مذهبی حوصله همین یک دونه بچه رو هم نداشته باشه و بخواد از سر خودش بازش کنه!

خلاصه دمغ شده بودم. کوچولو خانم هم از خدا خواسته رفت نشست پای بازی و از من هم دعوت کرد باهاش بازی کنم! با اکراه زیاد رفتم کنارش و کمی همبازیش شدم. بعد هم تا اولین مرحله تموم شد،برای اینکه بیشتر ازاین، این بازی از طرف من تایید نشه،بلند شدم و ازش خداحافظی کردم. البته بماند که دستم رو گرفته بود و اجازه نمی داد برم خونه!...

  • به سوی نور

به نام خداوند متعال

ان شاء الله قصد دارم از این به بعد بیشتر به مسئله ی تربیت فرزند پرداخته و جمع بندی هایم را در اینجا مکتوب کنم.شاید به کار دوستان هم بیاید...


مدتی هست که وقتی با دوستان متاهل دور و نزدیک در مورد فرزند دار شدن صحبت می کنم در نهایت تعجب می بینم مسئله ای که خیلی برایشان مهم شده، بحث اقتصادی و تامین هزینه های مالی بچه دار شدن است! عجیبه!  ماها با این حرفمون داریم چی رو ثابت می کنیم؟ اینکه وعده های الهی مورد شک و تردیدند؟ (نعوذ بالله) . همونطور که خداوند برای ازدواج وعده داده1...برای فرزندآوری هم وعده داده... مبادا فرزندانتان را از ترس فقر بکشید، نَحنُ نَرزُقُهُم...(ما آن ها را روزی می دهیم)

پس این تردید نابجا که به دلمون راه میدیم چیه؟

آقایون متاهل حتما این حرف همسرم رو تایید می کنن: آدم تا وقتی مجرده با اینکه یک نفره و ظاهرا خرجش کمتره، می بینه پول میاد و میره،اصلا نمیفهمه کی و کجا خرج شد،چطوری تموم شد،همش کم میاره، ولی وقتی متاهل میشه با اینکه یکی دیگه اضافه شده،مالش برکت می کنه،میتونه راحت خرج یک زندگی رو بده،خونه اجاره کنه،قسط وام بده،خرج دانشگاه بده و .... یک عالمه خرج و مخارج تامین میشه و درنهایت کم نمیاره!!

موضوع نگرانی از اقتصاد خانواده به قدری برایم عجیب بود که تصمیم گرفتم با یک نظر سنجی از دوستان متاهل و مجرد مذهبی و غیر مذهبی به نظرات واقعی شان پی ببرم.

بنابراین سوالی طرح کرده و پیامکی برای تعداد قابل توجهی از دوستان فرستادم.به این صورت:

نظرسنجی(لطفا پاسخ دهید):

به نظر شما با ماهیانه 150 هزارتومان میتوان یک زندگی دو نفره را اداره کرد؟

(اجاره خانه،آب و برق و گاز را در نظر نگیرید)

جواب هایی که داده شد قابل تامل بود:


  • به سوی نور